سایدانازسایداناز، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

سایدا ناناز طلائی ، فرشته آسمونی

عکس ماه یازده

ا ینم عکس جشن نیمه شعبان که قولشو داده بودم.اونم دوستمه محمد پارسا اسمشه.  کلی اونجا بازی کردم البته بیشتر از اون کلی  مامانی رو عصبانی کردم به خاطر شیر نخوردن.خوب چیه من همیشه تو خونه تنهام حالا وقتی میرم یه جایی که یه عالمه بزرگترها و کوچولوترها هستن دلم می خواد بازیگوشی کنم . یه روز هم رفتم تو سطل صورتی تا ببینم چطوره... خوب بود ولی موندم که در خروجش کدوم وره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   ...
28 تير 1390

مشغله های زندگی سایداناز

سلام.میخوام یه کم درد دل کنم باهاتون ولی به مامانی سمانه نگیدها..تا حالا دیدید بچه داری با دانشجو بودن چه سختی هایی داره.ببینید  برنامه هر روزه من اینطوریه...   خدایا چه طوری این مسئله ها رو حل کنم؟؟؟ اخرش به این نتیجه میرسم که این نینی رو ولش کنم به درسم برسم.... تازه یادم اومد که یه خورده کار نا تمام هم دارم....  کلید خونمونو بخورم که کسی نتونه یواشکی بدون من از خونه خارج شه و بره ده ده .اینم از وظایف امنیتی من .  از دست این مامانم روزی  ده بار باید برم تو استخر بازیم و دکورشو درست کنم... ولی با حاله ها...ببینید َ وای هنوز سفره رو تمیز نکردم صبحها که...
27 تير 1390

دندون ششم سایدا ناز خرگوشک

سلام   امروز پنج شنبه نهم تیر ماه، وقتی که لج بازی کردم،مامانم دید که ششمین دندونم در اومده.     البته شب قبلش هم به خاطر درد دندون بی خوابی زده بود به سرم و مامانی و بابایی هم منو بغل کردند و سه تایی نشستیم کارتون برنارد دیدیم ، آخه من عاشق این کارتونم حالا اینم داستان داره. داستان از این قراره ، وقتی که منو مامانم می خواستیم از ایران برگردیم ، داداش امیر علی (پسر خاله جونم) یه سی دی کارتون برام خریده بود و من با خودم آوردم حالا مامانم هر روز برام همان یه دونه سی دی رو می گذاشت که ببینم و آخره سی دی کارتون برنارد بود ، منم از شش ماهگیم به دیدن این کارتون عادت کردم، طوری که مامانم بدون این کار...
11 تير 1390

کلپ کردن سایداناز

  از ماه قبل یعنی شروع ماه دهمم یاد گرفتم که وقتی بهم میگن  clap منم براشون دست میزنم .حالا یه clap جانانه برای اونایی که دوسشون دارم . هوراااااااااااااااااااااااااااااااا .آفرین کپل طلا. خوب حالا باید برم به کارام برسم .بای . ...
8 تير 1390

ماه یازدهم فرشته مهربون

سلام به ماه زیبای یازده . ای مامان فدای اون واستادنت.     من خیلی خوشحالم .چون حالا 5 تا دندون خوشگل دارم و تازه من بعد از هر درد دندونم یه کاره جدید یاد میگیرم . بگم چی؟     بلدم موی مامانمو شونه کنم .دیگه اینکه بلدم یه جائی قایم شم و بعدش بگم :ده.   ببنید چقدر خوب وای میستم     و ببینید چقدر تمیز میوه می خورم وهیچ جایی کثیف نمی شه.     اسباب بازیهامو ببنید،ولی من چیزای دیگه ای رو برای بازی ترجیح میدم .اگه گفتید چی؟؟؟؟؟؟؟   فقط نگاه کنید. خوب چیه دوستش دارم.   ببینم وبلاگم چ...
7 تير 1390

بیدار شدن سایدا ناز

سلام.صبح بخیر.من وقتی بیدار می شوم ،اینطوری می نشینم تو ننو،و مامانمو صدا میرنم و میگم:مام ما بعدم وقتی مامانم اومد پیشم اینطوری انگشتامو می ذارم تو دهنم ، یعنی اینکه مامانی من گشنمه  زود باش به من میمی بده.       ...
7 تير 1390

سایداناز و پنجره غربت

وقتی که دلم میگیره،کاری به شب و روزش ندارم،می رم لب پنجره و بیرونو چند دقیقه ای نگاه میکنم و برای آدمایی که میبینم کلی هو و ادده میکنم. یه رازیی که  فقط منو این پنجره می دونیم...آی ی ی ی ی ی ی ی می خواین بدونید.باشه ،فقط یادتون باشه به کسی نگین.من میرم لب پنجره و برای همه عزیزام که ایرانن و منو دوسم دارن ،دعا میکنم که ایشالا سالم و 120 ساله شن،و بعدش یه بوس براشون میفرستم و میدم آقا باده ببره. ...
7 تير 1390
1