سایدانازسایداناز، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

سایدا ناناز طلائی ، فرشته آسمونی

ماه چهارم و مسافرت سایدا ناز به ایران

٥ روز مونده بود که ماه سومم تمام شه(یعنی دو ماه و بیست و پنج روز بودم ) منو و مامانم با باباجونم خداحافظی کردیم و رفتیم ایران.از بلاهایی که تو هواپیما سرم مامانم آوردم بهتر که بگذریم آخه خجالت می کشم که بگم. فقط اینکه کل آدم های هواپیما یکی یکی میومدند پیش مامانم و هر کس یک روشی برای آروم کردنم پیشنهاد می داد ولی اونا نمی دونستند من بابامو می خواستم آخه بابام تنهایی برام قصه می خورد و با یک بلوز کثیفم تمام شب های تنهایی رو سپری می کرد. امون از دست این آدم بزرگا که حرف ما نی نی ها را نمی فهمند. دیگه وقتی رسیدم ایران چشمتون روز بد نبینه اول فکر کردم زلزله که می گن اینه ولی بعداً فهمیدم اینا از عشقشون منو می بوسند و مادر جون و پدر جون و ما...
7 تير 1390
1