سایدانازسایداناز، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

سایدا ناناز طلائی ، فرشته آسمونی

پرواز به ایران

سلام.منو مامانی کلی داستان داشتیم برای اومدن که از همه موندگارترش گریه منو باباجون برای هم بود.خیلی ناراحت کننده بود. بعدشم اینکه از هند تا ایران نخوابیدم و اینقدر مامانی رو خسته کردم که تمام راه هراز گوشش درد می کرد. ا ینم مجله خوندنم تو هواست.   ...
5 ارديبهشت 1391

به امید دیدار در ایران

دارم میرم ,دارم میرم به خونمون به دیدن مردم مهربونمون سلام.فردا منو مامانی پرواز داریم اما باباجونی نمی تونه با ما بیاد و باید  منتظردفاع بمونه. واسه همین هممون ناراحنیم.مامانی هم خیلی به  خاطر من استرس داره که نکنه یه وقتی شیطون تو جلدم بره و ازارش کنم.خدا به خیر بگذرونه.تا حالا مامانی هر روز می رفت بازار و برام خرید  میکرد.فکر کنم صد تا لباس برام خریده. امروزم بابایی گفته که بریم و برام کفش خوشگله بخرن. اینم عکسای امروز.      اینم عمو دکتر مشیدیه که تو راه دیدیمشون.من صداش می...
10 بهمن 1390
1