سایدانازسایداناز، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

سایدا ناناز طلائی ، فرشته آسمونی

هفتمین مروارید

سلام و صد سلام.همه بگن مبارک ،دندون این موش موشک خانم مبارک ،هفتمین دندون عسل مبارک. هفتمین مرواریدم که دندون نیش سمت چپم هستش ،جمعه دراومد.وای خدایا خسته شدم اینقدر که تب می کنم .پس کی همش در میآد.ولی خدا رو شکر مثل نیش بالایی(سمت راست) آزارم نکرد.   واااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ی بازم درد گرفت.یکی به دادم برسه.   چیه چرا می خندید؟خنده نداره.خوب کلافه شدم..... تازه دیگه خانم شدم و اجازه دادم که مامانم موهامو برام ببنده و باهم بریم شاپینگ.اینم عکس بعد از شاپینگ هستش.   منو نگاه،عاشق گیره لباسم. دیگه اینکه عاشق پتو ابی و شصتم هستم و اصلا یادم نمی آد...
21 مرداد 1390

اولین سفره افطار ماه مبارک رمضان 1390 با سایدا ناز

نماز و روزه همه بزرگتر ها و کوچولوترها قبول حق. امشب مامانم سفره افطار چیده و همه دورش نشستیم و روزمونو باز کردیم. من که نفهمیدم  این دو تا چی می گن . هی دائم می گفتند کاش که ایران سر سفره افطار خونمون بودیم جای نون بربری گنجدی خاشخاشی و پنیر جلدی ( مخصوص باباجون ) خیلی سر سفرمون خالیه. تازه از سبزی خوردن ایرانی نگو که بوی ریحونش می افته سرمون. باز می گفتن اشکالی نداره انشاالله سال های بعد سر سفره افطار خونمون تو ایران می شینیم، حالا خدا رو شکر که امسال سایدا ناز سر سفرمون نشسته و غربت زیاد غریبی نداره.     دیشب دختر لج بازی شدم و نصف شب  نیم ساعت تمام با صدای بلند...
10 مرداد 1390

چهارمین سالگرد ازدواج بابا جونی و مامانی سمانه

    چهار سال    آسان و سخت   چهار سال کوتاه و بلند   چهار سال پر فراز و نشیب   چهار سال پر از مهر و عاطفه   چهار سال پر از شکر و حمد سلام.به به.چهارمین سالگرد ازدواجتون مبارک باشه. بنوازید نوازندگان به یاد  چهار سال پیش ،تو یه شب گرم و شرجیه شمال. .ایشالا صدمین  سالگرد ازدواج بابا و مامانم رو جشن بگیرم. امروز عصر باباجون رفته برای خرید  که دیدیم برگشتنی یه گل دور گردن بزرگ با یه عالمه شیرینی خوشمزه و اجیل هندی برای مامانی اورده البته مامانی به منم داده .وای تا حالا من شیرینی نخورده بودم،این اولین شیرینی ز...
4 مرداد 1390
1